زندگی روزمره ما بطور مداوم با تصمیمات اقتصادی دولتها در ارتباط است. بااینحال اگر علاقمند به سرمایه گذاری در طلای آبشده، بورس، کریپتو و سایر بازارهای مالی هستید، قطعا بیش از سایرین این تاثیرات را درک میکنید. در ادامه به بررسی این سوالات میپردازیم که: سیاست پولی چیست، چه فرقی با سیاست مالی دارد و منظور از سیاست انقباضی و انبساطی چیست؟
سیاست پولی
یکی از مهمترین وظایف دولتها و سیاستگذاران کلان هر جامعه بررسی و کنترل عوامل اقتصادیست. آنها برای ایجاد تعادل میان بیکاری، تورم، رونق بازار و … ابزارهای خاصی دارند. همچنین در هرکشور ارگانهای بخصوصی موظف هستند تا بخشی از این سیاستها را تعیین و پیاده سازی نمایند.
سیاست پولی عموما توسط بانکهای مرکزی اتخاذ میگردد و این اهداف را دنبال میکند:
- تورم پایین
- نرخ بیکاری پایین
- رشد اقتصادی بالا
- ثبات مالی
دومین سیاست عمده اقتصاد کلان، سیاست مالی است که توسط دولتها انجام میشود.
برای درک بهتر لطفا نظام مالی آمریکا را در نظر بگیرید. فدرال رزرو مسئول سیاست پولی ایالات متحده است. این سازمان از طریق این ابزارها سیاست پولی خود را اعمال نموده و بر فضای اقتصاد تاثیر میگذارد:
- عرضه پول
- نرخ بهره
اینکه از این ابزارها چه استفادهای شود، به تصمیم کلی فدرال رزرو یا بانک مرکزی هر کشور بستگی دارد. این تصمیمات ممکن است انقباضی (برای کاهش تورم) و انبساطی (برای کاهش بیکاری) باشند. تصویر زیر یک نمونه از این تلاشها را در یک بازه ۵ ساله نشان میدهد. همانطور که میبینید فدرال رزرو با تغییر دادن نرخ بهره بر میزان تورم تاثیر میگذارد.
تفاوت سیاست پولی انبساطی و انقباضی و تاثیر آنها برقیمت جهانی طلا
سیاست پولی زمانی انبساطی عرضه پول را گسترش میدهد. سیاستگذاران عموما این تصمیم را بواسطه کاهش نرخهای بهره پیاده سازی میکنند. کاهش نرخ بهره طبیعتا سود سرمایه گذاران در اوراق و سپردههای بانکی را کاهش میدهد. این موضوع باعث میشود تا سرمایه گذاران اکنون به سرمایهگذاریهایی بیندیشند که سابقا سودده نبودهاند. سیاست انبساطی پول را از حسابها و بانکها خارج میکند تا در مصارف مختلف خرج و سرمایه گذاری گردد. از این سیاست به طور سنتی برای مبارزه با بیکاری در دوران رکود استفاده میکنند.
از سوی دیگر، سیاست پولی زمانی انقباضی است که عرضه پول را محدود میکند. این روش عموما با افزایش نرخ بهره همراه است. در این شرایط برخلاف سیاست انبساطی مردم ترجیح میدهند پول خود را در بانک یا اوراقی که اکنون سود بیشتری پرداخت میکنند، سرمایه گذاری کنند. سردمداران اقتصاد از این روش برای کنترل تورم استفاده میکنند.
سیاست انقباضی به چه معناست؟
یکی از مهمترین اختیارات دولت تاثیر گذاری بر متغیرهای اقتصاد کلان است. اکثر دولتها این موضوع را یک وظیفه ذاتی میدانند. این علاقه بیوقفه صرف نظر از اینست که دولت چقدر به لیبرالیسم یا سوسیالیسم گرایش داشته باشد. مردم نیز اکثرا دولت را مسئول شرایط اقتصادی خود میدانند. در دنیای امروز دو موضوع بزرگ اقتصادی انسان را تهدید میکنند:
- تورم
- بیکاری
فکر میکنم بحث تورم در ایران برای ما بسیار آشناست. در مقالهای با عنوان در شرایط تورم چی بخریم بطور مفصل از دلایل تورم گفتهایم و توصیههای مفیدی برای درامان ماندن از آن مطرح نمودهایم. بااینحال این توصیهها برای خانوار هستند. یکی از مهمترین انتظارات مردم از دولت کنترل تورم است. برخلاف مردم، دولتها نیازی به یادگیری روشهای کنترل تورم ندارند. اقتصاددانان در دهههای گذشته ابزارهایی را تحت عنوان سیاست انقباضی برای کنترل تورم معرفی نمودهاند.
درواقع سیاست انقباضی اجرای دستورالعملهاییست که باعث کاهش حجم پول در اختیار مردم میشود. دولت سعی میکند تا دسترسی به پول نقد را برای افراد پرهزینه و سخت نماید. این موضوع را شما خواهید توانست در تمام ارکان اقتصاد حس نمایید. در زمان اتخاذ سسیاست انقباضی در یک اقتصاد وام گرفتن از بانکها دشوارتر میگردد. دولت بااستفاده از افزایش نرخ بهره بین بانکی و سپرده قانونی بانکها نزد بانک مرکزی قدرت آنها را در اعطای وام کم میکند.
از طرف دیگر دولت در هنگام پیاده سازی سیاست انقباضی راکد کردن پول را برای فعالان اقتصادی جذابتر میکند. این کار از طریق افزایش سود سپرده بانکی و فروش اوراق قرضه دولتی انجام میگیرد. البته برای اینکه این سیاستها موفقیت آمیز باشند باید نرخ بهره نسبت به نرخ بهره حقیقی جذابیت داشته باشد. نرخ بهره حقیقی برابیر است با نرخ بهره اسمی منهای نرخ تورم. در صورتیکه نرخ تورم از نرخ بهره اسمی بیشتر باشد یا اصطلاحا نرخ بهره حقیقی منفی شود، سیاست انقباضی بجای کاهش تورم منجر به رکود تورمی خواهد شد.
چند مثال از تاثیر سیاست انقباضی بر اقتصاد و تورم
بعنوان مثال دولت تصمیم میگیرد تا با افزایش نرخ بهره سیاست انقباضی را آغاز نماید و فروش اوراق با نرخ سود ۲۵ درصد را در دستور کار قرار میدهد. سرمایهگذاران بزرگ تصمیم میگیرند پول خود را از سهامی که EPS بالای ۵ دارند خارج نموده و اوراق دولتی با سود ۲۵ درصد را بخرند. این موضوع سبب میشود تا سرمایه گذاران شروع به فروش سهام خود نمایند. به این ترتیب است که رونق از بازار بورس رفته و ریزش شاخص آغاز میگردد.
با همین منطق فروش داراییها در بازارهای دیگر نیز آغاز میگردد. بعنوان مثال اگر چشم انداز پیش بینی قیمت طلا در یکسال پیش رو کمتر از سود بانکی یا اوراق دولتی باشد، حتی طلا نیز با ریزش قیمت همراه خواهد بود. البته عواملی که در قیمت طلای آبشده در ایران دخیل هستند گستردگی بیشتری دارند. بااینحال یکی از مهمترین عوامل رشد یا ریزش قیمت طلا در میان مدت نرخ بهره در آمریکاست.
در مورد نحوه تاثیر سیاست انقباضی بر اقتصاد میتوان مثالهای زیادی برشمرد. همه این موارد مربوط به شرکتهای بزرگ و سرمایههای کلان نیست. این موضوع حتی بر زندگی من و شما نیز تاثیر مهمی دارد. فرض کنید سرمایهای برای تاسیس یک کارگاه تولید ذغال دارید که قرار است سالانه برای شما ۳۵ درصد سود ایجاد نماید. درهمین روزها دولت تصمیم میگیرد تا در ادامه سیاستهای انقباضی خود، سود سپرده بانکی را به ۳۵ درصد افزایش دهد. قطعا این موضوع بر تصمیم شما تاثیر خواهد گذاشت! همانطور که میبینید سیاست انقباضی میتواند بسیاری از سرمایه گذاریها و مشاغل را از صرفه اقتصادی ساقط نماید. به همین دلیل است که در دراز مدت بیکاری افزایش مییابد. بااینحال این سیاستها موجب کاهش حجم پول در جامعه ئ همچنین کاهش سرعت انتقال پول گشته و از این طریق تورم را کاهش میدهند.
سیاست انبساطی چیست؟
سیاست انبساطی دقیقا در نقطه مقابل سیاست انقباضی تعریف میشود. در این سیاستها خیال دولت از رشد تورم راحت است و میخواهد بیکاری را کاهش دهد. از همین رو دولت در سیاست انبساطی تلاش میکند تا در حدتوان پولها را از حسابهای بانکی و اوراق قرضه دولتی خارج نموده و به جامعه بازگرداند. این موضوع میتواند باعث ایجاد پول داغ و ترم شود. بعنوان مثال در هنگام شیوع کرونا بسیاری از کسب و کارها تعطیل شدند. مردم از خانه خارج نمیشدند و تقاضایی برای بسیاری از کالاها وجود نداشت. به همین سبب بسیاری از دولتها سیاستهای انبساطی را برای تشویق مردم به خرید و مصرف آغاز نمودند. نتیجه این موضوع را در پامپ شدن قیمت بیتکوین و بسیاری دیگر از داراییها در آن سالها بود.
درواقع سیاست انساطی باعث میشود تا پول براحتی در دسترس افراد قرار گیرد. دولت دست بانکها را برای اعطای وام باز میگذارد. بانک مرکزی نیز به بانکها اجازه میدهد تا بخش کمتری از وجه نقد خود را در سپرده قانونی قرار داده و بخش بزرگتری از پول خود را به وام اختصاص دهند. دولت همچنین نرخ سود سپرده بانکها را نیز کاهش میدهد. این حالت سبب میشود تا نگهداری پول در بانک نسبت به بسیاری از سرمایه گذاریهای دیگر بصرفه نباشد. البته در این میان نرخ سود یا بهره حقیقی نیز بسیار مهم است که بحث بسیار مفصلتر و جداگانهای میطلبد.
همانطور که گفتیم دولت با پیاده سازی سیاست انبساطی تلاش میکند تا پول به بدنه اقتصاد باز گردد. بعنوان مثال فرض کنید که نرخ بهره بانکی طی سیاست انبساطی از ۲۵ رصد به ۱۰ درصد کاهش یابد. اکنون تاسیس یک کسب و کار با سود سالانه ۱۵ درصد بیشتر از نگهداری پول در بانک میصرفد. در نتیجهسیاست انبساطی پول در دست مردم افزایش مییابد. بخش زیادی از ۀنها نیز تصمی به سرمایه گذاری میگیرند که این موضوع سبب رشد بازارهای مالی و بوجود آمدن پول داغ میگردد.
تاثیر سیاست انبساطی یا انقباضی بر قیمت طلا
سیاست پولی محرک مهم قیمت طلا است. سیاست پولی بر رشد عرضه پول تأثیر میگذارد که به نوبه خود نرخ تورم (در بلندمدت) را تعیین میکند. طلا نیز تحت شرایط خاص، یک محافظ تورم است.
رشد عرضه پول و موضع بانک مرکزی نیز تعیین کننده نرخ ارز است. بنابراین، اقدامات فدرال رزرو به طور قابل توجهی بر قدرت دلار آمریکا و در نتیجه قیمت طلا تأثیر میگذارد. درواقع قیمت طلا با دلار آمریکا همبستگی منفی دارد. علاوه بر این، اقدامات بانکهای مرکزی بر نرخهای بهره واقعی تأثیر میگذارد که محرک مهم قیمت طلا هستند.
چارت بالا رابطه نرخ بهره حقیقی آمریکا را با قیمت انس طلای جهانی نشان میدهد. نرخ بهره حقیقی با تفریق نرخ تورم از نرخ بهره اسمی محاسبه میگردد. افزایش نرخ بهره یکی از سیاستهای مهم سیاست انقباضی است. همانطور که ملاحظه میکنید با افزایش نرخ بهره از قیمت طلا کاسته میشود. دلیل رابطه عکس نرخ بهره با قیمت انس جهانی هم ترجیحات سرمایه گذاران و میزان عرضه پول است. همانطور که گفتیم بانکهای مرکزی با افزایش نرخ بهر به دنبال جمع کردن پول از سطح اقتصاد هستند. این موضوع سرعت انتقال پول را کم نموده و باعث افزایش بیکاری و کاهش تورم میشود. کاهش تورم از عوامل قوی شدن دلار و کاهش قیمت طلاست.
تاثیر رژیم پولی بر قیمت طلا
قطعا شما نیز شنیدهاید که سابقا ذخیره طلا هر کشور پشتوانه واحد پولی آن کشور بودهاست. آنچه درگذشته برقراربودهاست درواقع یک رژیم پولیست که استاندارد طلا نام دارد. رژیم پولی یا ارزی روشیست که یک کشور یا اتحادیه تصمیم میگیرد واحد پول خود را با توجه به قیمت و ارزش متغیر خاصی مدیریت کند. تا سال ۱۹۷۱ کشورها ارزش پول خود را با توجه به قیمت طلا تنظیم مینمودند و یا برخی کشورهای آمریکا لاتین برای گذر از بحران اقتصادی به دلار آمریکا روی آوردند.
مقامات پولی می توانند از متغیرهای هدف مجزا برای دستیابی به اهداف خود استفاده کنند. این انواع مختلف سیاست های پولی، رژیم های پولی نامیده می شوند.
رژیم ارزی انتخابی میتواند بر توانایی بانک مرکزی در اجرای سیاستهای پولی خاص تأثیر بگذارد.
انتخاب یک رژیم ارزی به این عوامل بستگی دارد:
- توسعه اقتصادی یک کشور
- نرخ تورم
- باز بودن تجارت بینالمللی
رژیم های مختلف مزایا و معایبی دارند و انتخاب بهینه بسته به شرایط خاص میتواند متفاوت باشد.
سیاست پولی استاندارد چیست؟
به طور سنتی، مقامات اقتصادی هر کشور از سه ابزار اصلی برای دستیابی به اهداف خود استفاده می کنند که هریک را در ادامه توضیح میدهیم:
- عملیات بازار باز: ابزار اصلی تاثیر گذاری دولتها و بانکهای مرکزی بر متغیرهای کلان اقتصادی همین عملیات بازار باز است. این عملیات خرید یا فروش اوراق قرضه دولتی کوتاه مدت را شامل میشود. هدف این خرید و فروش اوراق درواقع گسترش یا انقباض عرضه پول است.
- نرخ تنزیل: دومین ابزار سنتی، نرخ تنزیل است. نرخ تنزیل یا همان سود بین بانکی نرخ سودی است که بانکهای مرکزی از موسسات سپردهگذاری برای وامهای کوتاهمدت دریافت میکنند. هرچه این عدد بالاتر رود تهیه کردن پول دشوارتر میشود بنابراین افزایش آن یک تصمیم انقباضی و کاهش آن یک سیاست انبساطی است. شما میتوانید با مراجعه به سایت بانک مرکزی کشورمان، تاثیر افزایش این نرخ را بر بازار بورس مشاهده نمایید.
- ذخیره بانکها: ابدا اینطور نیست که بانکها و موسسات در پرداخت وام آزاد باشند. آنها تنها موظفند تا به میزان درصد مشخصی از موجودی خود را به وام گیرندگان اهدا کنند. این مسئله بطور مستقیم در فرمول تورم نقش دارد. درواقع بانک مرکزی تصمیم میگیرد که بانکها اجازه دارند چه میزان پول به جامعه تزریق نمایند. هرچه ذخیره قانونی بانکها بیشتر باشد قطعا دست بانک در وام دادن کوتاهتر خواهد بود، بنابراین افزایش این درصد یک تصمیم انقباضیست.
رژیم پولی با چه مکانیزمی بر قیمت طلا اثر میگذارد؟
اگرچه عوامل متعددی بر قیمت طلا تأثیر میگذارند، رژیم ارزی یک کشور میتواند نقش مهمی ایفا کند. در ادامه نحوهی این تاثیر را بررسی میکنیم:
- تاثیر بر تقاضا:
- رژیمهای ارزی ثابت: در رژیمهای ثابت که در آن ارز به ارز دیگری، به طور معمول دلار آمریکا، متصل است، ضعیفتر شدن دلار میتواند تقاضا برای طلا را افزایش دهد. این به این دلایل است که:
- طلا برای سرمایهگذارانی که ارزهای دیگر دارند، نسبتاً ارزانتر میشود و این باعث جذابیت بیشتر آن میشود.
- سرمایهگذاران ممکن است در صورت تضعیف احتمالی ارز خودشان (اگر به دلار ضعیفتر متصل باشد)، به عنوان پوششی در برابر این کاهش ارزش، به طلا روی آورند.
- رژیمهای ارزی شناور: در رژیمهای شناور، رابطه کمتر مستقیم است. با این حال، ضعیفتر شدن ارز داخلی میتواند سرمایهگذاران داخلی را از خرید طلای باارزش ارزی خارجی منصرف کند و در نتیجه تقاضا را کاهش دهد و بر قیمت تأثیر بگذارد.
- رژیمهای ارزی ثابت: در رژیمهای ثابت که در آن ارز به ارز دیگری، به طور معمول دلار آمریکا، متصل است، ضعیفتر شدن دلار میتواند تقاضا برای طلا را افزایش دهد. این به این دلایل است که:
- تاثیر بر عرضه:
- بانکهای مرکزی: برخی از بانکهای مرکزی، به ویژه در اقتصادهای نوظهور، بخشی از ذخایر ارزی خود را به صورت طلا نگهداری میکنند. این ذخایر به عنوان یدر برابر شوکهای اقتصادی و تأمین نقدینگی در زمان نیاز عمل میکنند. در یک رژیم ارزی ثابت، ضعیفتر شدن ارز داخلی ممکن است بانکهای مرکزی را تشویق کند تا بخشی از ذخایر طلای خود را برای حمایت از ارزشان به فروش برسانند. این کار باعث افزایش عرضه طلا و در نتیجه احتمالاً کاهش قیمت طلا میشود.
به طور کلی، تأثیر رژیم ارزی بر قیمت طلا پیچیده است. این تاثیر به نوع خاص رژیم، ارزهای درگیر و سایر شرایط اقتصادی بستگی دارد. درحالت کلی سرمایه گذاران در رژیمهای ثابت از طلا به عنوان پوششی در برابر تضعیف ارز داخلی استفاده میکنند. این موضوع میتواند تقاضا را افزایش دهد البته بانک مرکزی میتواند شرایط را تغییر دهد.
بررسی چند سوال مهم در مورد سیاست انبساطی و انقباضی و تاثیر آنها بر قیمت طلا
دولت زمانی سیاست انبساطی را اجرا میکند که بخواهد بیکاری را کاهش دهد. به زبان ساده در سیاست انبساطی دولت دسترسی به پول را برای سرمایهگذاران آسان میکند. برای اینکار نیز راههای بخصوصی وجود دارد. بعنوان مثال دولت دست بانکها را در وام دادن بازتر میگذارد. روش دیگر کاهش سود سپردههاست تا سود گذاشتن پول در سپردهها کاهش یلفته و پول به بازار بازگردد. در دوران سیاست انبساطی بازارهایی مانند بورس، طلا دلار و … فرصت رشد بیشتری دارند. این روش در دراز مدت میتواند تورم را افزایش دهد.
اتخاض سیاست انبساطی میتواند تاثیر مثبت بر بورس و قیمت طلا داشته باشد. همانطور که گفتیم در این سیاست دولتها دسترسی به پول را برای افراد و سرمایه گذاران ساده میکنند. این موضوع از طریق کاهش نرخ بهره اتفاق میافتد و سرمایه گذاران به دنبال بازارهایی بهتر از سپرده بانکی و اوراق دولتی خوهاند بود. قطعا بازارهایی مانند طلا و بورس مقصد پولهای داغ دوران سیاست انبساطی خواهند بود.
اتخاذ سیاست مالی انقباضی یکی از راههای مهم دولت برای کاهش تورم است. در این روش دولت سعی میکند تا پول را از سطح جامعه جمع آوری نماید. یکی از این روشها پیاده سازی قوانین سختگیرانه مالیاتیست. روش دیگر افزایش نرخ بهره است. با این روش سود سپرده بانکی و اوراق دولتی برای سرمایه گذاران از بازار آزاد جذاب تر میگردد. همین موضوع سبب میشود تا مبالغ بالا بجای چرخش در جامعه در حسابها بمانند. روش دیگر افزایش میزان سپرده بانکی و درصدئ نرخ بهرذه بین بانکیست. این روشها تمایل و توان بانکها برای اعطای وام را کاهش میدهند.
سیاست انقباضی میتواند باعث رکود و یا ریزش بورس و بازار سرمایه شود. بعنوان مثال افزایش سود بهره بین بانکی یک سیاست انقباضیست که در سالهای اخیر تاثیر منفی بر بورس ایران گذاشته است. بااینحال همواره میتوان به خرید سهام شرکتهایی که سودسازی بالایی دارند، امیدوار بود. در مورد قیمت طلا نیز در اقتصاد جهانی سیاست انقباضی آمریکا و اقتصادهای جهانی میتواند قیمت را کاهش دهد. از طرف دیگر توجه داشته باشید که قیمت طلای ابشده داخل از فرمول دیگری تبعیت میکند. کاهش قیمت طلا در داخل خیلی با اتخاذ سیاست انقباضی برای کاهش تورم کاری ندارد. این قیمت در داخل زمانی ثابت یا کاهشی میشود که این سیاستها بتوانند در چند دوره پیاپی تورم را کم کنند.
این سیاستها ابزارهای دولت برای کنترل تورم و بیکاری هستند. دولت در سیاست انبساطی پول در دسترس جامعه را افزایش میدهد. سود سپردهها را کم میکند تا مردم پول خود را از بانک خارج کنند و دست باتنکها را در وام دادن باز میگذارد. این موضوع در بلند مدت بیکاری را کاهش و تورم را افزایش میدهد. بازارهای مالی عموما در سیاست انبساطی با رشد همراه هستند. سیاست انقباضی دقیقا برخلاف سیاست انبساطیست. دولت تلاش میکند تا با افزایش سود بانکی و فروش اوراق قرضه با بهره بالا پول را از جامعه خارج نموده و ساکن کند. این موضوع ممکن است تورم را کاهشدهد. سیاست انقباضی عموما باعث ریزش در بازارهای مالی میگردد.