اقتصاد ایران در دهههای اخیر همواره با مسائلی همچون تورم بالا، رشد نامتناسب نقدینگی و چالشهای ارزی مواجه بوده است. این مسائل در نهایت منجر به نوسانات شدید اقتصادی، افزایش سطح عمومی قیمتها و کاهش ارزش پول ملی شده است. در این بین، نقش بانک مرکزی در مدیریت این چالشها بسیار حائز اهمیت است. یکی از شاخصهای کلیدی که عملکرد بانک مرکزی و سلامت اقتصادی را بازتاب میدهد، رشد نقدینگی و رشد پایه پولی است. این دو شاخص، نقش اساسی در تعیین سطح تورم و ثبات اقتصادی دارند.
در این گزارش، به بررسی دقیقتر وضعیت رشد نقدینگی و پایه پولی از اسفند ۱۴۰۱ تا شهریور ۱۴۰۳ پرداخته شده و چالشهای بانک مرکزی در این حوزه مورد تحلیل قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
تاثیر متغیرهای کلان اققتصادی بر قیمت طلا
تعریف پایه پولی و نقدینگی
پایه پولی، که اغلب به عنوان «پول پرقدرت» شناخته میشود، شامل اسکناس و مسکوکات در دست مردم و سپردههای بانکها نزد بانک مرکزی است.
رشد پایه پولی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا تغییرات در آن بهطور مستقیم بر نقدینگی تأثیر میگذارد. از سوی دیگر، نقدینگی به مجموعه پولهای موجود در اقتصاد اطلاق میشود که در معاملات روزمره قابل استفاده است. این شامل پول در دست مردم و سپردههای بانکی است.کنترل رشد نقدینگی برای جلوگیری از افزایش تورم ضروری است، زیرا هرچه نقدینگی بیشتر شود، تمایل به افزایش قیمتها نیز افزایش مییابد.
روند رشد پایه پولی و نقدینگی
براساس دادههای آماری منتشر شده، از اسفند ۱۴۰۱ تا شهریور ۱۴۰۳، رشد پایه پولی و نقدینگی بهطور همزمان کاهش یافتهاند. از طرف دیگر اما شدت و سرعت کاهش در این دو شاخص متفاوت بوده است. در اسفند ۱۴۰۱، رشد نقطه به نقطه پایه پولی در سطح بسیار بالای ۴۵٪ قرار داشت. این رقم نشاندهندهی شرایط نامساعد اقتصادی در آن زمان بود. با گذشت زمان، بانک مرکزی تلاش کرد تا با کنترل پایه پولی، تورم و نقدینگی را کاهش دهد.
تا شهریور ۱۴۰۳، رشد پایه پولی به ۱۸.۷٪ رسید که کاهشی قابل توجه است. از طرف دیگر، رشد نقدینگی که در اسفند ۱۴۰۱ حدود ۳۱٪ بود، به تدریج کاهش یافت اما این کاهش به مراتب کمتر از کاهش رشد پایه پولی بود.
این اختلاف بین روند کاهش پایه پولی و نقدینگی نشاندهنده چالشهای جدی در مدیریت سیاستهای پولی است.
تحلیل اختلاف رشد
یکی از نکات قابل توجه در بررسی این دوره، واگرایی میان رشد پایه پولی و رشد نقدینگی است.
کارشناسان اقتصادی معتقدند که این واگرایی میتواند نشاندهندی عواملی مانند کاهش خالص ذخایر خارجی و تزریق ارز به بازار باشد.
بانک مرکزی در این دوره با چالشهای متعددی مانند کمبود ارز و فشار بر نرخ ارز مواجه بود که برای جلوگیری از افزایش ناگهانی نرخ ارز و بیثباتی در بازار، مجبور به تزریق ارز به بازار شد که این امر باعث کاهش ذخایر ارزی و در نتیجه کاهش رشد پایه پولی شد.
از طرف دیگر، رشد نقدینگی به دلیل عوامل دیگری مانند افزایش تقاضای داخلی، افزایش حجم وامهای بانکی و تأثیرات اقتصادی ناشی از رکود، همچنان با سرعت بالاتری نسبت به پایه پولی در حال حرکت است.
هدفگذاری بانک مرکزی برای کنترل نقدینگی
بانک مرکزی در ابتدای سال ۱۴۰۳ هدف خود را رشد نقدینگی حدود ۲۵٪ با دامنه نوسان ۲ درصدی اعلام کرده بود.
این هدف در راستای کنترل تورم و بهبود ثبات اقتصادی تعیین شده بود. با این حال، آمارها نشان میدهد که تا شهریور ۱۴۰۳، رشد نقدینگی همچنان در سطح بالاتر از هدف تعیین شده، یعنی ۲۷.۸٪ قرار دارد. این موضوع نشان میدهد که بانک مرکزی با وجود تلاشهایش، هنوز نتوانسته به هدفگذاری خود در این زمینه دست یابد.
از مهمترین دلایلی که باعث عدم تحقق این هدف شده، میتوان به چالشهای اقتصادی و سیاسی در نیمه دوم سال ۱۴۰۳ اشاره کرد. این چالشها از جمله تحریمهای اقتصادی، کاهش درآمدهای نفتی و نوسانات شدید در بازار ارز و طلا، تأثیرات زیادی بر عملکرد بانک مرکزی داشته است.
نقش ذخایر ارزی و مدیریت نرخ ارز
یکی از مهمترین عواملی که در این دوره بر سیاستهای پولی تأثیر گذاشته است، مدیریت ذخایر ارزی و کنترل نرخ ارز است. کاهش خالص ذخایر خارجی به دلیل تحریمها و کاهش درآمدهای ارزی، بانک مرکزی را با چالشهای جدی در زمینه کنترل نرخ ارز مواجه کرده است.
در این شرایط، بانک مرکزی مجبور به تزریق دلار به بازار ارز و برگزاری حراج شمش طلا شد تا از افزایش بیرویه نرخ ارز جلوگیری کند. این اقدام در کوتاهمدت به تثبیت نرخ ارز کمک کرده است، اما در بلندمدت ممکن است ذخایر ارزی کشور را تحت فشار قرار دهد. کاهش ذخایر ارزی میتواند توانایی بانک مرکزی برای مداخله در بازار ارز و کنترل نوسانات را به شدت محدود کند.
اثرات سیاستهای پولی بر تورم و اقتصاد کلان
رشد نقدینگی و پایه پولی تأثیر مستقیمی بر سطح تورم و ثبات اقتصادی دارد.
هرچه رشد نقدینگی افزایش یابد، حجم پول در گردش بیشتر شده و این امر باعث افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات میشود. در شرایطی که عرضه کالاها و خدمات متناسب با تقاضا افزایش نیابد، نتیجه آن افزایش قیمتها و تورم است. کاهش رشد پایه پولی و تلاش برای کنترل نقدینگی میتواند به کنترل تورم کمک کند. با این حال، اگر سیاستهای پولی به درستی مدیریت نشوند و رشد نقدینگی همچنان بالا باقی بماند، تورم همچنان به عنوان یک چالش جدی برای اقتصاد ایران باقی خواهد ماند.
چه خواهد شد؟
در مجموع، آمارهای رشد نقدینگی و پایه پولی در دوره اسفند ۱۴۰۱ تا شهریور ۱۴۰۳ نشاندهنده تلاشهای بانک مرکزی برای کنترل تورم و بهبود ثبات اقتصادی است.
با این حال، چالشهای اقتصادی و سیاسی پیشروی بانک مرکزی مانع به ثمر نشستن کامل این تلاشها شدهاند. واگرایی میان رشد پایه پولی و رشد نقدینگی، نشاندهنده مدیریت پیچیده سیاستهای پولی در شرایط کنونی اقتصاد ایران است. بانک مرکزی با کنترل نرخ ارز، توانسته تا حدی از نوسانات اقتصادی جلوگیری کند. این کنترل یه قیمت کاهش ذخایر ارزی اعمال میگردد. متاسفانه این اقدامات در بلندمدت میتواند به کاهش ذخایر ارزی کشور و افزایش فشار بر سیاستهای پولی منجر شود.
بنابراین، در شرایط کنونی، بانک مرکزی باید با دقت بیشتری به مدیریت ذخایر ارزی و کنترل نقدینگی بپردازد تا از افزایش بیشتر تورم و بیثباتی اقتصادی جلوگیری کند.